نتایج جستجوی عبارت «محمود ساکت ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ اردوگاه شهید آیت‌الله دستغیب تیپ المهدی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -بودن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو به هوای بودن، دل مرا شکستی دل غمین ما را، تو سینه دست بستی من که دگر نخواهم، در این جهان بمانم بس است زندگانی، بس است عمر و پستی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سوگند
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به غروب راستین به کویر خشک                                           به هر آنچه هست و نیست به هر آنچه بود و هست به هر آنچه پایمال قدرت است به هر آنچه آشنای رقت است به آهوان، به همه دشتها به نوای بادها به فرار خاطرات خوب به ستیغ کوهها، به صفای دره‌ها به امیدهای مرده در قلوب ما بخدا سوگند که برای آبیاری کویر که برای سبزی زمین خشک که برای زنده ماندن که برای خوب ماندن همه راهها باز است ما اگر بخود بجنبیم به طراوت نسیم...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -غمگین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در شعله‌های سرکش یک عشق بی‌دریغ بیمارگون زقافله‌ها دور مانده‌ام رنج و عذاب از غم فردا در این کویر وامانده از عبورم، بی نور مانده‌ام ((( همی با ناله غمگین برای خویش می‌خوانم که این بدمستی هستی زدست غیر می‌دانم سالها چون غنچه در خون جگر پیچیده‌ام تا در این گلزار چون گل یک زمان خندیده‌ام از سر هر خار صد زخم نمایان خورده‌ام تا که چون شبنم، ره‌شناس این چمن گردیده‌ام گریه‌ام چون شمع ریزد بر رخ عریان خویش تا به هر کس می‌رسم انگار که چیزی من از...
شهدا سال 65 -خاطراتی از برادر شهید اکبر ربیعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او به‌وسیله دوستانش به خارج از شهر نی‌ریز می‌رود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری می‌کنند. بادلی شکسته و گریان و نالان به‌وسیله خودروهای عبوری خود...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا(حمید) رئوفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند                        چنان پرنده شدند و ز دسترس رفتند دفتر زندگی هر شهیدی را که می‌گشایی، در برگ برگ آن قصه عاشقی را باجان و دل می‌خوانی. قصه مجنون‌صفتانی که در پی لیلی، سر از پا نشناختند و بی‌محابا بر آتش‌وآب زدند تا وصال محبوب را به دست آورند. ۱۳۳۸/۸/۲ در شهرستان نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای روحانی و پیرو اهل‌بیت عصمت و طهارت...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید هوشنگ طهماسبی نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سالهاست که باد صباد خاطرات «هوشنگ» را در هر کوی و برزنی می‌افشاند تا عطر دل‌انگیز آن جان‌ها را حیاتی نو بخشد. خاطرات دلاور مرد کفرستیزی که سال ۱۳۴۰ در یک خانواده مذهبی و متدین در روستای کوشکک بخش آباده طشک شهرستان نی‌ریز بدنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان برد. نبودن مدرسه راهنمایی در روستا باعث شد سنگر تحصیل را رها و دوشادوش پدر مهربان خود در امور دامداری و کشاورزی فعالیت کند....
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد قاسم عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نی‌ریز چون شمیم گل‌های بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لب‌های مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمدرضا سرقناتی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قفس خاکی تن تحمل روح بزرگ و الهی او را نداشت، برای رهایی، حصار تن را شکست و پرواز را در پیش گرفت. محمدرضا، دهم مردادماه سال ۱۳۴۷ در نی‌ریز میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی نور ایمان در چهره پرفروغش نمایان بود. دوران تحصیل را با تمام سختی‌ها و محرومیت‌ها طی کرد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولی‌عصر (عج) به پایان برد و با دریافت مدرک...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید بهرام قشقائی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد بهرام قشقائي نژاد »
عشق دوست، گرمابخش دل دردمند او بود و خود از سلاله سرخ شقایق. هم او که در روز ۲۱ مردادماه ۱۳۴۵ در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود و بنام بهرام صدایش کردند. وجودش را مملو از محبت به اسلام، قرآن و اهل‌بیت (ع) کردند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نی‌ریز و دوره راهنمایی را در مدرسه دکتر مفتح به پایان برد. با شنیدن فریادخواهی ایرانیانی که مورد تجاوز دشمن قرارگرفته بودند،...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمد مجید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد مجيد داوودي »
محمد مجید دومین کبوتر خونین بال از تبار شاهدان عاشق و از خانواده مؤمن و متدین داوودی بود که 1341/6/1 در شهرستان نی‌ریز لبخند مهربانی و بقاء را بر لبهای منتظران رسیدنش نشاند. عطر وجودش فضای خانه را معطر و برق نگاهش شادی را به مادر و پدر هدیه نمود. با لطف و هدایت آنان بزرگ شد و برای دانش اندوزی راهی دبستان فرهمندی گردید. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ولی‌عصر(عج) گذراند و مقطع متوسطه را در...